مدح و ولادت زین العابدین امام سجاد علیهالسلام
من آمـدم کـلـماتـت به من زبـان بدهـند زبـان سـادۀ رفـتـن به آسـمـان بـدهـنـد من آمـدم کــلمـاتـت مــرا فـرو ریـزنـد و مثـل زلـزله روح مرا تـکـان بدهند به من که کور و کر و لال هستم و تاریک مسیر چشمـۀ نـوری ز کهکشان بدهند به من که گوشه ای از دوزخ خودم هستم به قدرِ یک سرِ سوزن کمی امان بدهند به من مـجـال مـلاقـات با خـدا در شب به من زبـان سخـن گفـتن و بیان بدهند چه می شود که درآیـم ز پیـلـه ام امشب تمام صبح جهان را به من نشان بدهند؟ منِ سـفـالِ تـرک خـورده می شوم آرام اگر برای شکـستن به من زمـان بدهند تمـام یــافـتــه هـایـم بـه لـرزه افــتـادنـد صدای تو...کلمات تو...بلکه جان بدهند کجـاست تا کـلـمـاتـت مـرا مـنـا ببـرند برات مرقد شـش گوشـۀ جهـان بدهند؟ بـریـده ام؛ کـلـمـاتت کجاست ای بـاران که قدر تشنگی ام لحظه ای توان بدهند؟ |